مرحله جذب / شجره طيّبه صالحين / طرح حلقه صالحين

۸۲۵ بازديد

مرحله جذب در طرح صالحين:

 منظور از جذب چيست؟

 بايسته هاي جذب در طرح صالحين

 نبايسته هاي جذب در طرح صالحين

مراد از جذب چيست و به چه چيز بايد جذب نماييم؟

همانگونه كه آهن ربا، با داشتن خاصيت مغناطيسي، مي تواند براده هاي آهن را به خود جذب كند، در انسان نيز خواص و نيروهاي خاصي وجود دارد كه او را به يك منبع مولد و پوياي جذب و دفع فعال تبديل كرده است.

نيروهاي مغناطيسي خاصي همچون: عشق، محبت، صفا و صميميت، همگي از جمله خواص منحصر به فرد انسانند كه موجب گرايش ساير همنوعان به وي مي شوند.

شرايط جذب در طرح شجره طيبه صالحين

انسان، درست مثل آهن ربا، با سه شرط مي تواند افراد را به خود جذب كند:
اول : آنكه خاصيت آهن ربايي خود را شناسايي، حفظ و تقويت نمايد.
دوم : آن كه در مدار و محور جذب و كشش واقع شود.
سوم : آن كه مخاطباني متناسب جذب با اين قبيل خواص انساني پيدا نموده و به خود جذب نمايد. (يافتن دلهاي مستعد و آماده)

مراد از جذب در طرح صالحين

به هر حال در اين خصوص، لازم به ذكر است كه هر چند معناي اصطلاحي جذب در جريان صالحين، يعني آن كه فرد يا افرادي را براي عضويت در حلقه صالحين متمايل نماييم، اما در اصل، مراد از جذب، در اجراي يك پروسه تربيتي هدف دار در واقع يعني تشنه كردن مخاطب براي تلاش و حركت در اين مسير خطير. جذب يعني رغبت انگيزي در مخاطب براي فعاليت در گروه و نيز وارد نمودن تلنگر لازم در او، همراه با كشش و كوشش مناسب و لازم.

جذب، مرحله اصلي طرح شجره طيبه صالحين

جذب در واقع مرحله اصلي فرآيند صالحين و بستر تحقق مراحل تثبيت و رشد است. در اين باره تا به حال، در بين ما اينگونه مرسوم بوده است كه افراد، قبل از شروع مرحله جذب، ابتدا به آموختن و تحصيل فنون ارتباط موثر، مخاطب شناسي و روش تبليغ و ساير مسائلي از اين دست مي پرداخته اند اما در اين مجال، لازم به يادآوري است كه در مكتب تربيتي اهل بيت عصمت و طهارت (عليهم السلام)، جذب، در وهله نخست و در بدو امر يك مسئله دروني، باطني و فردي به شمار مي آيد كه سرگروه بايد قبل از تحصيل مراتب بيروني آن، حتما ابتدا به تهذيب نفس و پالايش و صيقل روح خود در اين زمينه بپردازد.

بر اين اساس وقتي كه از درون كسي نور ساطع گرديد، ديگر بدون شك دوستداران روشنايي و نور قطعا به سمت او متمايل و راغب خواهند شد.
به تعبير زيباي مرحوم نراقي در طاقديس:

نفس خود ناكرده تسخير اي فلان
چون كني تسخير نفس ديگران

نفس را اول برو در بند كن
پس برو آهنگ وعظ و پند كن

در طرح صالحين مترّبي به چه چيز جذب مي شود؟

همچنين سئوال مهم ديگر در اين رابطه، آن است كه بدانيم در جريان اجراي صالحين، سرگروه بايد متربي را به چه چيزهايي جذب نمايد؟

در پاسخ به اين سئوال نيز، ابتدا لازم به يادآوري است كه مربي نبايد افراد را به خودش جذب كند، بلكه او در اين بين تنها به منزله ي پلي است كه متربيان با پا گذاشتن و عبور از آن، به مسير بندگي و عبوديت مي رسند و به اهل بيت عصمت و طهارت (عليهم السلام) وصل مي شوند. بنابراين سرگروه براي جذب، هرگز نبايد به معرفي خود و صفات و فضايلش بپردازد، بلكه آنچه كه در جريان اجراي فرآيند تربيتي صالحين، بيش از همه متربيان را جذب خواهد كرد، در وهله نخست بيش از همه، تبعيت و الگوبرداري دقيق فرد سرگروه از سيره ي عملي و رفتاري اهل بيت عصمت و طهارت (عليهم السلام) و تقيد واقعي او به رعايت موازين شرعي و دستورات دين مقدس اسلام است.

به ديگر سخن آنكه اسلامي بودن بايد ملكه ي دائم زندگي سرگروه باشد نه اينكه تنها با هدف جذب ديگران در گروه، عمل به دستورات دين و موازين اخلاق را در معرض ديد و مرئاي مخاطبان قرار دهيد.

علاوه بر اين، نكته حائز اهميت ديگري كه در جريان صالحين اثر گذاري فرآيند جذب را همواره دو چندان خواهد كرد، رعايت اصل اخلاص و رنگ آميزي الهي به كل جريان كار و نيز خيرخواهي ناصحانه سرگروه در راه سعادت و هدايت انسانهاست.

بايسته هاي جذب در طرح صالحين (1)

برخي صاحب نظران امر معتقدند دوره ي دفاع مقدس، به سه دليل، دوره ي تحولات عظيم اخلاقي و روحي و رواني در رزمندگان اسلام بود:

اول:به دليل پشت كردن آنها به دنيا و آماده شدن براي مرگ
دوم: به دليل فضاي معنوي حاكم بر جبهه هاي حق عليه باطل
سوم: به دليل وجود الگوهاي رفتاري مناسب و افراد متخلق به اخلاق اسلامي در جبهه هاي نبرد

بچه هاي جبهه نوعاً به كساني كه فضيلت و تقواي بيشتري داشتند و صبر و شكيبايي و نيز داشتن سعه صدر معروف بوده و در سختي ها و شدائد، تكيه گاه ساير رزمندگان به شمار مي آمدند عناوين تكريم آميز "حاجي" و "سيد" را اطلاق مي كردند. و حتما نيز مي دانيد كه نوعا هيچ كدام از "حاجي ها و سيدهاي دوران جنگ" به كسي پول نمي دادند، رزمنده هاي نوجوان را كوه و اردو نمي بردند و درگير و دار جنگ و جبهه و جهاد، خبري از جايزه و تشويق نبود ...

اما در عين حال، رزمندگان جوان و نوجوان حاضر بودند در مواقع خطر، حتي پيش مرگ و فدايي حاجي ها و سيدهاي گروهان وگردان خود شوند. شما براستي فكر مي كنيد دليل اين امر چه بوده است؟

بدون شك، يكي از اصلي ترين دلايل اين امر آن مي باشد كه رزمندگان جوان و نوجوان در جبهه ها از نزديك، اخلاص، ايثار، فضيلت، جوانمردي و آزادگي هر كه را معروف به "حاجي" و "سيد" بود مي ديدند و با تمام وجود بزرگواري و بزرگ منشي او را لمس مي كردند و باور داشتند.


اما امروز ما چه كرده ايم؟!

راستي مگر نه اين است كه هر جا يك شهيد باكري، يك شهيد زين الدين، يك شهيد كاوه و يا يك شهيد خرازي و علم الهدي باشد قطعا در آنجا يك گردان جوان دلداده و عاشق آنها نيز وجود جمع خواهد داشت.

پس بر اين اساس و در اين مجال، اولين بايسته هاي جذب را كه در واقع همان اخلاص، ايثار، مجاهدت نستوه و معنويت حاكم بر گفتار و رفتار سرداران جبهه و جنگ بوده است به اختصار با يكديگر مرور مي كنيم.

به ديگر سخن آنكه، اگر جذب بر پايه شاكله ي شخصيتي دروني افراد و نيز ساير مولفه هاي الهام بخش اخلاقي ذاتي آنان، طراحي و پايه ريزي شود حتما به صورتي نامرئي، ناخواسته، ناخودآگاه و بر اساس يك حس قريب دروني و يك كشش و جذبه معنوي عميق صورت خواهد پذيرفت. در اين صورت ديگر برنامه ريزي براي جذب آن چنانكه امروزه برخي از ما ولع و حرص بي حد نسبت به آن پيدا كرده ايم ديگر ضرورت ندارد زيراكه در واقع، جذب عميق، ريشه دار و مستحكم، با اين توصيفاتي كه گفتيم بيش از همه مرهون اولين ديدارها و اولين برخوردهاي سرگروه با متربي است نه برنامه ريزي هاي از پيش طراحي شده، مدون و مكتوب.

در اين باره متاسفانه امروزه، برخي از مربيان و سرگروههاي صالحين به اشتباه گمان مي كنند كه براي جذب بايد مثلا دستورالعمل مدني وجود داشته باشد، دفترچه راهنماي خاصي طراحي گردد و يا اساتيد تربيتي براي اين كار اوراد و اذكار معيني را به افراد بياموزند تا بتوان ديگران را به خود جذب نمود. اين در حاليست كه در يك جذب اصيل و ريشه دار تربيتي ديني، اصلا اين گونه نيست و بر خلاف اين تصور نادرست و باطل، جذب در آغاز امري دروني، ناخودآگاه، غير ارادي، الهام بخش، نامرئي و غير مستقيم است.

البته لازم به ذكر است كه حركت بر مدار صحيح جذب، همانطور كه قبلا گفتيم همواره مستلزم رعايت دو شرط اصلي و اساسي است :

1) اول آنكه در مجموعه، برنامه ريزي خاصي با هدف ايجاد جاذبه هاي غير حقيقي، سطحي و كاذب صورت نپذيرفته باشد.
2) دوم آنكه ذائقه مخاطبان گروه، متاثر از فضاي كاذب حاكم بر گروه، از گرايش به امور فطري و معنوي به امور غيرفطري و غير معنوي تغيير جهت نداده باشد.

بايسته هاي جذب در طرح صالحين (2)

افلاطون براي تربيت معنا و مفهومي"راز آلود" قائل ميگردد كه به سادگي نمي توان حقيقت آن را فهميد. يكي از دلايل راز آلودگي تربيت اين است كه وجه تمايز آن با تعليم، شفاف و روشن نيست. تربيت، در فضاي كاذب و مصنوعي صورت نمي پذيرد و آموزگار و معلم هرگز در قالب آموزش و تعليم صرف قادر به تربيت نخواهد بود چرا كه تربيت امري است پرورشي و اصيل كه تنها از عهده مربيان آگاه و دلسوز بر مي آيد...

منش مربي صالحين، اصلي ترين عنصر تربيت

از آنجا كه اصلي ترين عنصر تربيت، در واقع رفتار، انديشه، مرام و منش سرگروه است پس چنين به نظر ميرسد كه فرآيند جذب در صالحين تنها از عهده ي افرادي برآيد كه متخلق به اخلاق اسلامي و آراسته به صفات پسنديده باشند.

به عنوان مثال، در جريان انقلاب كه امام راحل (ره) توانستند به عنوان يك مربي اسوه و كم نظير دلهاي ميليونها مسلمان عاشق و دلداده را به خود جذب و شيفته نمايد آيا در اين راه سرمايه اي جز اخلاص، معنويت، اخلاق و استقامت داشته است.

امام (ره) چون به زندگي اش صبغه الهي بخشيده بود و چون مرد خدا بود توانست صاحبان دلهاي پاك و سليم را كه فطرتا به مردان خدا گرايش ذاتي دارند و نيز دوست داران حق و حقيقت و پاكي را، در سرار عالم به خود جذب نمايد.

به راستي جذبه امام (ره) با دلهاي عاشق چه كرده بود كه وقتي سردار خيبر شهيد حاج ابراهيم همت شنيد، حضرت امام فرموده است: جزيره مجنون بايد حفظ شود! آنقدر آنجا ماند و مقاومت كرد كه همانجا شهيد شد.

شكند اگر دل من به فداي چشم مستش
سر خم مي سلامت شكند اگر سبويي

امام راحل (ره) همچنين در جريان انقلاب اسلامي، الگوي تمام عيار يك طرح تربيتي بزرگ را در ايران خلق كرد و در معرض ديد جهانيان قرار داد چنانچه ايشان اول خود را به علم و عمل و ايمان و تقوا مجهز كرد و سپس به بستر سازي لازم براي تحقق اين انقلاب بزرگ در سطح كشور پرداخت درست از سال 42 تا بهمن 57.

در ادامه امام (ره)، به انجام رسالت اصلي خويش در اين خصوص پرداخت كه در واقع همان بصيرت دهي، روشنگري، نصيحت و هدايت امت بود.
پس از آن و در مرحله پاياني اين جريان عظيم، امام (ره) اقدام به راه اندازي تشكيلات رسمي در اين رابطه پرداخت و دولت و حاكميت تشكيل داد.

اصلاح نفس اولين وظيفه سرگروههاي صالحين

بنابراين و با الهام از مدل تربيتي امام (ره) در جريان انقلاب، سرگروههاي صالحين نيز اول بايد به اصلاح نفس خويش و تحصيل علوم ديني به اندازه ضرورت و نياز بپردازند. سپس شرايط لازم براي راه اندازي حلقه هاي تربيتي صالحين را فراهم كرده و موانع را حتي الامكان از پيش رو بردارند و در مرحله بعد، به بصيرت دهي و هدايت افراد و نيز رشد و ارتقاء سطح آنان بپردازند.

سرگروه حلقه هاي صالحين، براي جذب بايد حتما ناصحانه به سراغ مخاطب برود كه نصح به معناي خيرخواهي مشفقانه است يعني آنكه او از صميم قلب دوست داشته باشد مردم سعادتمند شوند. قرآن كريم در اين باره، خطاب به پيامبر رحمت (صلي الله عليه و آله) مي فرمايد:

«لعلك باخعٌ نَفسَكَ الا يكونوا مومنين» (شعراء / آيه 3)
«گويي مي خواهي جان خود را از شدت اندوه از دست دهي به خاطر اينكه آنها ايمان نمي آورند.»

در واقع براي اين كار، سوز دروني سرگروه براي هدايت ديگران، بيشتر از ساير موارد، دلهاي متربيان را نرم و متمايل نموده و ايشان را آماده ي پذيرش راه حق و حقيقت مي نمايد. در خاطرات شهيد قدوسي مدير مدرسه حقاني، قبل از انقلاب نقل شده است كه او، گاهي براي آنكه يك طلبه را به مبارزه و حركت دعوت كند، يازده ساعت با او به گفتگوي رو در رو مي نشسته است.

بر اين اساس، مربيان و سرگروههاي حلقه هاي صالحين، بايد به دقت در اين گونه مسائل و خاطرات الهام بخش تامل كنند و از آن درس بگيرند چراكه به عنوان مثال، در همين ماجرايي كه نقل كرديم، ببينيد سوز دروني، اخلاص و نصح مشفقانه شهيد بزرگوار قدوسي را كه مثال زديم، چقدر اثر تربيتي بالايي دارد و به چه ميزان الهام بخش است كه هنوز بعد از گذشت چند دهه از شهادتش، حتي بيان خاطره آن رويداد هم ما را متحول مي كند.

مربي تربيتي بايد در اين راه مقدس و دشوار به هدفش ايمان داشته باشد تا از راه نماند و استقامت بورزد. چنانچه وقتي قرآن مي گويد:

«آمن الرسول بما انزل اليه من ربه»
«پيامبر (صلي الله عليه و آله) به آن چيزي كه از پروردگارش نازل شده (همان راهش) ايمان داشته است»

بدون شك اين ايمان و يقين قلبي به خودي خود، يكي از رموز اصلي موفقيت ايشان در دعوت به راه حق بوده است.

مربي صالحين بايد داعيا الي الله باشد

سرگروه صالحين همچنين بايد تلاش نمايد تا همواره در طول حيات داعيا الي الله باشدو مدام مردم را به سوي خدا دعوت كند، از كتاب خدا و مكتب اهل بيت (عليهم السلام) براي آنها بگويد، مبلغ قال الباقر و قال الصادق (عليهم السلام) باشد، مردم را به دين خدا دعوت كند و حرفهاي آسماني بزند، همانگونه كه رسول گرامي اسلام (صلي الله عليه و آله)، عالي ترين مربي تاريخ خلقت بشر، همين گونه بوده است، ايشان نه هرگز از روي هواي نفس سخن مي گفته، كه «ما ينطق عن الهوي» (نجم/3) بوده است و نه حرفي جز آنكه مرضي درگاه الله بوده باشد به زبان جاري مي كرده، كه:

«ان هو الا وحي يوحي» (نجم/4)
«سخن او هيچ غير وحي خدا نيست»

استاد شهبد مرتضي مطهري، در اين باره در كتاب ارزشمند «جاذبه و دافعه» ويژگي بارز دعوت انبياء الهي را نفوذ در گستره زمان، مكان و دلهاي بي شمار مي داند و اين نوع جاذبه را جاذبه سه بعدي بر مي شمرد.


وي در ادامه، با بيان اين مطلب كه جاذبه علي (عليه السلام) از قدرتمندترين جاذبه هاست، دليل آن را اين گونه بر مي شمرد كه : اين جاذبه هم سطح وسيعي از جمعيت انسانها را مجذوب خويش ساخته است و هم به يك قرن و دو قرن پيوسته نيست و بر گونه قرون و اعصار مي درخشد و هم در گستره ي زمين، مناطق زيادي را به خود اختصاص داده است، مناطق بسياري كه شيعيان و محبان علي (عليه السلام)، اكنون در سراسر بلاد اسلام در آن سكونت دارند.
علامه شهيد در ادامه، رمز جاذبه نيرومند علي (عليه السلام) را اينگونه ذكر مي كند:

«علي اگر رنگ خدا نمي داشت و مرد الهي نمي بود، تا به حال حتما فراموش شده بود.»(كتاب جاذبه و دافعه / ص 31)

بايسته هاي جذب در طرح صالحين (3)

جذب با كيمياي محبت

يكي از عوامل موثر در انجامفرايند جذب، توان برقراري ارتباط با متربي، از سوي سرگروه است. البته، هر چند برقراري ارتباط في نفسه و به خودي خود، در واقع هنر سرگروه به شمار مي آيد اما بايد توجه داشته باشيم كه هرگز در اين زمينه بدون مخاطب شناسي درست، نمي توان با ديگران ارتباط برقرار كرد چنانچه اسلام از يك سو به كيفيت برقراري ارتباط اشاره دارد و در آموزه هاي تربيتي خود حتي نوع، عمق و نحوه ي نگاه كردن افراد را نيز در جذب مخاطب موثر مي داند.

قرآن كريم يكي ديگر از شاخصه هاي اصلي و صفات برجسته نبي مكرم اسلام صلي الله عليه و آله را كه در واقع رمز نفوذ حضرت (عليه السلام) در جامعه هدف مي داند، مجهز بودن ايشان به اكسير كم نظير محبت و كيمياي ارزشمند عطوفت و رحمت و نرمي و ملاطفت بر مي شمرد.

چنانچه خداوند متعال به پيغمبر رحمت (صلي الله عليه و آله) كه همگان او را به عنوان «رحمة للعالمين» مي شناسند مي فرمايد:

«فبما رحمه من الله لنت لهم و لو كنت فظا غليظ القلب لانفضوا من حولك» (آل عمران/159»

«به موجب لطف و رحمت الهي، تو برايشان نرم دل شدي، كه اگر تند خوي سخت دل بودي از پيرامونت پراكنده مي شدند.»

مربي صالحين، بايد اهل مدارا و نرمي باشد

بر اين اساس، سرگروه صالحين، بايد براي جذب دلها، اهل مدارا و نرمي باشد، صبر و حوصله به خرج دهد و با بي حوصلگي و تندي متربيان را از گرد خويش فراري ندهد، در اين باره، حتما شما هم اين مثل معروف را شنيده ايد كه مي گويند: «از محبت خارها گل مي شود.»
و نيز به قول شاعر نكته بين و ظريف:

درس معلم ار بود زمزمه ي محبتي
جمعه به مكتب آورد طفل گريز پاي را

به هر حال، در بيان اهميت اين موضوع، همين بس كه مولاي متقيان امير مومنان، علي (عليه السلام) در فرمان خويش به مالك اشتر رمز نفوذ در دلهاي مردم را مهر و محبت برشمره و مي فرمايد:

« و اشعر قلبك الرحمه للرعيه و المحبه لهم و اللطف بهم ...»(نهج البلاغه/نامه 53)
«احساس مهر و محبت به مردم و ملاطفت با آنها را در دلت بيدار كن...»

حال كه دانستيم فرآيند جذب در جريان صالحين، نخست امري دروني است و به اخلاص و معنويت فرد بر مي گردد و نيز متذكر شديم كه مربي و سرگروه صالحين بايد خودش اول مثل چراغ روشنايي داشته باشد تا كساني را كه گرايش فطري به نور و روشنايي دارند به خود جذب نمايد. اكنون به بيان نكاتي چند در خصوص ساير مولفه هاي اثر گذار بيروني و فرايند جذب مي پردازيم:

توان برقراري ارتباط با متربي

يكي از عوامل موثر در انجام فرايند جذب، توان برقراري ارتباط با متربي، از سوي سرگروه است. البته، هر چند برقراري ارتباط في نفسه و به خودي خود، در واقع هنر سرگروه به شمار مي آيد اما بايد توجه داشته باشيم كه هرگز در اين زمينه بدون مخاطب شناسي درست، نمي توان با ديگران ارتباط برقرار كرد چنانچه اسلام از يك سو به كيفيت برقراري ارتباط اشاره دارد و در آموزه هاي تربيتي خود حتي نوع، عمق و نحوه ي نگاه كردن افراد را نيز در جذب مخاطب موثر مي داند. و از ديگر سو به مربيان تربيتي توصيه مي كند كه پس از شناخت ظرفيت مخاطبانشان، تنها به اندازه درك و فهم آنان، پيام رساني و تبليغ نمايند، در اين باره، در روايات اسلامي مي خوانيم:

«كلم الناس علي قدر عقولهم»
«با مردم به اندازه درك و فهم شان سخن بگوييد.»

در خاطرات شهيد مظلوم، دكتر آيت الله بهشتي (ره) آمده است كه گاهي پيش خودش ابراز ناراحتي و نگراني مي كرد و با خود سخن مي گفت. وقتي با اصرار از وي خواستند كه دليل نگراني اش را بگويد اظهار داشت: «در تمام عمر و تمام طول زندگي ام از هيچ چيز به اين اندازه رنج نبرده ام كه در بعضي مواقع آن ارتباط شايسته و نيكويي را كه بايد با انسان ها برقرار كنم گاه موفق نبوده ام.»

اهميت برقراري ارتباط

اهميت موضوع برقراري ارتباط در اين رابطه چنان است كه در سيره عملي رسول گرامي اسلام صلي الله عليه و آله آمده است كه برخورد ايشان با ديگران طوري بود كه از هر كس از مخاطبان آن حضرت (صلي الله عليه و آله)، چه ميانسال، چه جوان، چه با سواد يا بي سواد، و چه روستايي يا شهري، مي پرسيدند: اكنون كه خدمت حضرت رسول (صلي الله عليه و آله) شرفياب شديد، فكر مي كنيد چه كسي نزد پيامبر (صلي الله عليه و آله) از همه عزيزتر است؟ حتما مي گفت: من!.

همچنين رسول گرامي اسلام صلي الله عليه و آله، در زمينه برقراري ارتباط موثر با مخاطبانش چنان دقت داشتند كه وقتي در جمع قرار مي گرفتند و سخنراني مي كردند، حتي نگاهشان را نيز به طور مساوي بين افراد تقسيم مي نمودند.

در اين خصوص، امام صادق عليه السلام، در روايتي ارزشمند مي فرمايند:

«كان رسول الله صلي الله و عليه و آله يقسم لحظاته بين اصحابه، فينظر الي ذا و ينظر الي ذا بالسويه»
«هميشه رسول خدا صلي الله عليه و آله لحظه هاي خود را ميان افراد بطور مساوي تقسيم مي كرد.

مخاطب شناسي جذب

به هر حال در اين مجال و به جهت اهميت موضوع، در ارتباط با مخاطب شناسي جذب، بيان دو نكته مهم ديگر حائز اهميت اساسي است كه بدان مي پردازيم:

اول آنكه سرگروه صالحين بايد بداند قرار است با يك انسان ارتباط برقرار كند، با يك خليفه خدا بر روي زمين، با يك اشرف مخلوقات.
در اين خصوص، ذكر مضمون يكي از فرمايشات ارزشمند امام راحل (ره) در جمع معلمان خالي از لطف نيست، كه مي فرمايند:

«فكر نكنيد اين تنها يك بچه كشاورز يا نجار و بقال است. بلكه فكر كنيد اين دانش آموز، رئيس جمهور آينده، وكيل آينده و يا وزير آينده اين مملكت خواهد شد.»

البته، نگاه اسلام نيز به اين موضوع درست به همين شكل است، چنانچه در روايت معروف رسول گرامي اسلام صلي الله عليه و آله، پيرامون سه دوره متوالي هفت ساله در تربيت فرزندان، وقتي در خصوص هفت سال اول، سخن به ميا نمي آيد، ايشان مي فرمايند: «الولد سيد سبع سنين»، يعني: كودك در هفت سال اول سيد است، آقاست، احترامش كنيد، بگذاريد فرمانروايي كرده و سيادت داشته باشد.
كه اين روايت مي تواند ناظر به اهميت تكريم شخصيت مخاطب نيز باشد.

دومين نكته حائز اهميت اساسي در موضوع مخاطب شناسي جذب آن است كه سرگروه صالحين همواره به تفاوت انسانها و متمايز بودن هر فرد از ديگري توجه داشته باشدزيرا در واقع، هر متربي يك انسان خاص، با صفات و ويژگي هاي منحصر به فرد خود مي باشد كه دنيايي متفاوت از ديگران دارد، پس بر اين اساس، مربي نبايد هيچ وقت به دنبال پيچيدن يك نسخه واحد براي تمامي مخاطبانش باشد.

در اين ميان چه بسا ديده مي شود كه گاهي كسي با يك لبخند جذب مي شود، ديگري نيازمند تلنگري است كه تامل كند و به يكي نيز بايد تشر زد تا از خواب غفلت بيدار شود و به حركت درآيد. به ديگر سخن آنكه، سرگروه اول بايد بداند كه مخاطبش كيست؟، در چه سطحي قرار دارد؟، در شرايط فعلي در حال طي كردن كدام مسير است؟ و از همه مهمتر نياز واقعي او چيست؟

حال، وقتي سرگروه صالحين، به اهميت اين مسئله پي برد كه انسان ها متفاوتند و روح و روان آدمي كه نيازمند تربيت است، در واقع فرمول بردار نيست و نسخه تربيتي واحدي ندارد، آنگاه، به نگاه جامع و كاملي در اين زمينه دست خواهند يافت و لايه هاي پنهان جذب و مخاطب شناسي در جريان صالحين برايشان مكشوف خواهد شد، شناختي كه دستيابي به آن، قطعا در برنامه ريزي هاي تربيتي آينده او مفيد و موثر خواهد بود.

بايسته هاي جذب در طرح صالحين (4)

يكي از رموز موفقيت ائمه اطهار عليهم السلام و انبياء الهي در جذب دلها به مكتب آسماني اسلام، دعوت بسوي خداست. به ديگر سخن آنكه انبياء الهي و امامان معصوم عليهم السلام در طول حياتشان همواره «داعي الي الله» بوده اند و چون بازگشت بسوي خداست، بطور فطري در نهاد هر انساني، داراي جذبه ي معنوي و دروني است، پس ايشان همواره دلهاي زيادي را به خود مشغول مي كرده اند.

جذب در طرح صالحين امري است دروني و معنوي

جذب در جريان صالحين، امري است دروني و معنوي كه در قالب چارچوب هاي سازماني و ساختارهاي رسمي اداري نمي توان براي آن نظام نامه دستوري معين و قابل ارائه اي تدوين كرد، نظام نامه اي كه مثلا با عمل به دستورالعمل هاي ابلاغي آن، در يك بازه زماني مشخص، منتظر رونق حلقه هاي صالحين باشيم و احساس كنيم حال كه به ابلاغيه ها عمل كرده ايم پس به زودي مساجد شهر و منطقه سكونتمان رونق مي يابد.

رمز و رازهاي جذب در طرح صالحين

فرايند جذب در جريان صالحين، رمز و رازهاي بسياري دارد و سرگروه صالحين وقتي مي تواند در جذب افراد به مسير صلاح و كمال، موفق باشد كه روح حاكم بر فرايند جذب را با تمام وجود دريافته باشد.
بعنوان مثال، سرگروه بايد بداند كه فقط در حلقه تربيتي و در جمع مخاطبان گروه، مربي نيست، بلكه در تمام شئونات زندگي ، نقش مربي تربيتي را ايفا مي كند و بهتر بگويم: نه اينكه آن نقش را ايفا مي كند، بلكه با رفتار و كردارش و با فعل و قولش، اين نقش ارزشمند و خطير را در معرض ديد ديگران قرار مي دهد.

مربي در واقع، مسلماني است كه مشي عملي اسلام، ملكه عمر و زندگي اش شده است.نه اينكه براي دعوت ديگران به اسلام، چيزي بگويد و يا كاري بكند زيرا كه در اين صورت، چنين فردي در خسران و زيان ديده ترين افراد در روز قيامت خواهد بود؟!.
به هر حال، اكنون كه سخن از روح حاكم بر فرايند كلي جذب به ميان آمد باز هم به بيان درسهايي از زندگي انبياء الهي و ائمه عصمت عليهم السلام بعنوان پيشتازان دعوت به راه حق و حقيقت و الگوهاي مربي گري بشريت مي پردازيم:

يكي از رموز موفقيت ائمه اطهار عليهم السلام و انبياء الهي در جذب دلها به مكتب آسماني اسلام، دعوت بسوي خداست.به ديگر سخن آنكه انبياء الهي و امامان معصوم عليهم السلام در طول حياتشان همواره «داعي الي الله» بوده اند و چون بازگشت بسوي خداست، بطور فطري در نهاد هر انساني، داراي جذبه ي معنوي و دروني است، پس ايشان همواره دلهاي زيادي را به خود مشغول مي كرده اند.

بعنوان مثال، درتاريخ انبيا الهي آمده است كه پيامبران اولوالعزم، هر كدام به صفتي نام نهاده شده اند كه آنان را مستقيما به «الله» وصل مي كند، يكي كليم الله است، ديگري خليل الله و سومي روح الله.
بر اين اساس، آيا تا به حال با خود انديشيده ايد چرا آدم ابوالبشر صفي الله است و پيامبر عظيم الشان اسلام حضرت ختمي مرتبت محمد بن عبدالله صلي الله عليه و آله را هميشه با عنوان رسول الله صلي الله عليه و آله ياد مي كنيم؟ آيا اين اتصال به «الله» را نبايد در واقع رمز موفقيت دعوت انبياء الهي و امامان معصوم عليهم السلام داسنت. آيا اين اتصال به«الله» در جريان دعوت به اديان الهي و در ايصال به الله موثر نبوده است و آيا در واقع امامان معصوم عليهم السلام كه ايشان را «حجت الله» مي خوانيم و حسين عليه السلام، اسطوره قيام و جهاد و شهادت را كه «ثارالله» مي دانيم، رمز اثر گذاري شان تنها اين ذوب شدن در «الله» نبوده است؟

در هر حال، سرگروه صالحين ابتدا بايد روح حاكم بر فرايند جذب را با تمام وجود لمس كند و در اين راه، گام نخست آن است كه سرگروه دلش را و روح و جانش را به نام مقدس «الله» روشنايي ببخشد تا بتواند روشنايي بخش راه ديگران باشد و دوست داران نور و روشنايي و تشنگان حق و حقيقت را به مسير هدايت رهنمون گردد.

چو ذوق يافت دل من به ذكر آن محبوب
مراست تحفه جان بخش غمزدا حافظ

به قول علامه طباطبايي رحمة الله عليه، همانطور كه بدون جذبه ليلي، مجنون هرگز مجنون نمي شد، بدون كشش الهي و جذبه حضرت حق نيز كوشش بندگان عاصي همچون حقير به جايي نخواهد رسيد، و اين شاه بيت رموز و اسرار جذب است كه تا كار ما خدايي نباشد و تا خدا نخواهد كه تلاش ما در اين راه موثر واقع گردد، هرچه بيشتر تلاش نماييم جز بعد مسافت از حق حاصلي نخواهيم داشت.

تا كه از جانب معشوق نباشد كششي
كوشش عاشق بيچاره به جايي نرسد

تو مپندار كه مجنون سر خود مجنون شد
از سمك تا به سما كش كشش ليلي برد

در زيارت حضرت رضا (عليه السلام)، وقتي به اجداد طاهرينش سلام مي دهيم، ايشان را داعي الي الله، داعي الي طاعتك و داعي الي سبيلك مي خوانيم، يعني دعوت كددنگان به خدا، دين خدا، اطاعت و بندگي خدا و در نهايت راه خدا.

سر خدا كه عارف سالك به كس نگفت
در حيرتم كه باده فروش از كجا شنيد

آري، بر اين اساس دانستيم كه در دعوت به راه حق و حقيقت و جذب اعضاء به حضور در حلقه هاي تربيتي صالحين، كه همانا دعوت مردم بسوي خداست رمز اصلي موفقيت اين است كه به معناي واقعي كلمه سعي كنيم دعوت كننده بسوي خدا يا «داعي الي الله» باشيم. درست به همين دليل است كه دعوت به راه حق و حقيقت و دعوت به مبارزه و جهاد همواره، في نفسه و به طور ذاتي، در واقع جزء مقوله هايي است كه براي مخاطبين، جذبه معنوي دارد و مقدس و ارزشمند به شمار مي آيد.

منبع : وبلاگ مهدي پرده نشين

تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در مونوبلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.